توضیحات آگهی
دکتر محمدعلی صالحی در اصفهان
فعالیت:
دکتر محمدعلی صالحی در اصفهان
متخصصی بیهوشی و مراقبت های ویژه
مشاوره های قبل از عمل
کنترل دردهای مزمن و حاد
خواننده موسیقی اصیلی ایرانی
فعالیت در :
بیمارستان خانواده ( بلوار شهدای صفه )
بیمارستان غرضی ( اتوبان کاوه )
بیمارستان شریعتی ( خیابان چهارباغ بالا )
توضیحات بیشتر:
دکتر محمدعلی صالحی در اصفهان
در بریتانیا هم متخصص بیهوشی به پزشکی گفته میشود که جهت بیهوشی آموزش دیده باشد؛ اگرچه برخی از پروسیجرهای مرتبط با بیهوشی توسط دستیاران بیهوشی که به آنها آنستتیک گفته میشود، تحت نظارت متخصصان بیهوشی انجام میشود.
نام کامل رشته به صورت بیهوشی، مراقبتهای ویژه و درد میباشد که امروزه دایره فعالیتهای یک متخصص بیهوشی علاوه بر انجام بیهوشی و بیحسیهای داخل اتاق عمل، شامل فعالیت درمانی در بخش مراقبتهای ویژه (آی سی یو) و کنترل دردهای حاد مثل درد بعد از عمل جراحی و کنترل دردهای مزمن همچون دردهای بیماریهای مفصلی و سرطانی است.
تخصص بیهوشی فوق تخصصهای متعددی از جمله مراقبتهای ویژه، درد، بیهوشی جراحی قلب، بیهوشی جراحی اعصاب و بیهوشی اطفال دارد. متخصصین بیهوشی در بحران جهانی کرونا نقشی تعیینکننده در درمان بیماران در فاز تنفسی و در بخش مراقبتهای ویژه دارند. همچنین در انجام بیهوشی در اتاق عمل نیز ملاحظات مربوط به بیماری کرونا مد نظر متخصصین بیهوشی هست.
دکتر محمدعلی صالحی در اصفهان

دکتر علی نیکفرجام متخصص بیهوشی دانشگاه مشهد –
سلام صدای زیبایتان را شنیدم بهانهای شد برای معرفی شعرم درباره کروناکه درصورت توافق خوانده شود توضیح اینکه ویروس به خار تشبیه گردیده۰۹۱۵۵۰۸۷۰۹۶
(گفتگو باکروناویادی ازشهدای راه درمان)
در کمینگاهی پرستو طعمه صیاد شد
از میان روزنی تیری براو آزاد شد
تاروپود کاخ رویاهای او از هم گسست
برگ سبزی بود خشکید و اسیر باد شد
روزها حیران و سرگردان به طوفان بلا
عاقبت در چنگ خاری تیز و بی بنیاد شد
خار گفتش بر سر آنم سایبان من شوی
برگ خشکیده ز بخت خویش درفریاد شد
گفت یارب این چه طنازیست درگفتاراو
کی دلی مجروح چتر خار بی ابعاد شد
خارگفتا آنکه با تاجی مرا تشبیه کرد
بر حذر باشد اگر بر این صفت دلشاد شد سالهابی چند و چون همراه با نوع بشر
دودمانم هرکجا رفتی جهانیداد شد
برگ باخود گفت افتادم بدام سرنوشت
ای عجب دنیا که ناعهد و خراب ابادشد
روزگاری باغروری در سر و سامان گذشت
شد غرورم درغبارودادمن بی داد شد
من که بودم شاخه ای نو بر درختی بارور
پس چرا باخار بی قدری مرا میعاد شد
جغدکوری برلب دیوار تنهایی نشست
خاطرات روشن پروانه ها از یاد شد
عاقبت آن آسمان آبی رنگین کمان
با هجوم خارها مهمان هر پهباد شد
همره ما با الفبایی دگر تعلیم دید
درس شاگردی نخوانده ناگهان استاد شد
سفره ای خالی برای شام دنیا چیده بود
بزم پنهانی نصیب قدرت اضداد شد
یاد آنانکه شهید راه درمان بوده اند
آرمانهاشان بشر را باعث ارشاد شد
با پر و بال ملائک سوی حق پر می کشند
نامشان هیهات اگر در نسلها از یاد شد
من سراغ چشمه نوری بدریای شبم
تا مگر شاید به فردا معبری ایجاد شد
زورقم کی در کنار ساحلی زیبا رسد
نا ببینم روز بی خاری جهان آباد شد